مقاله بررسی جامع تصوف در 85 صفحه ورد قابل ویرایش

ساخت وبلاگ

مقاله بررسی جامع تصوف در 85 صفحه ورد قابل ویرایش

به نام خداوند بخشنده مهربان

خداوندگارا، با یک کلمه «باش » که درمقابل کلمات پایان ناپذیرت بس ناچیز است و دریک دم که درمقابل ازلیت و ابدیتت به حساب نمی آید . روشنائی مطلق و با عظمت جهان هستی را برتاریکی نیستی پیروز ساختی . و درگوشه ای از میلیونها منظومه خورشیدی خود کاشانة کوچکی به نام زمین بنا نهادی و دراین آشیانه بس کوچک موجودات ضعیفی را درمیان دو بینهایت ازخاک تیره بیرون آوردی تا دیدگان خود را باز کنند و ببینند و انسان نامیده شوند . آنگاه دردرون این موجودات ضعیف ، شعاعی از بارگاه الوهیت فروزان ساختی ، که اگر خوب بیندیشد پا درتمام کرات دوردست فضائی گذارد و اگر خوب جستجو کند به مرتفع ترین قله های هستی دست پیدا خواهد کرد واگر دراقیانوس خویشتن فرو رود و از اعماق آن اقیانوس بنگرد ، ذرات وجودی وی هریک روزنه ای بردیدار جمال و جلال تو براو باز خواهند کرد . اینست آن روی انسانی که به سوی بینهایت بالاست و زمانی که همگی آنها را کار ببندد ، به اشرف مخلوقات تبدیل خواهید شد و همین انسان اگر نیندیشد و درشوره زار خودپرستی ، سراب «خودطبیعی » را هدف و آرمان خود قرار دهد ، شخصیت انسانی خود را متلاشی ساخته به پست ترین نقطه وجود سقوط می کند . این است آن انسانی که به سوی بینهایت پائین است .

ای خدا ، توفیقت را آن چنان شامل حال ما فرما که به نشستن درزیر درخت خلقت و به سیر و سیاحت درشاخ و برگ آن قناعت نورزیم . وظیفه بشناسیم و گام درراه آن برداریم . راهی پر سنگلاخ و تاریک و مخالف خودپرستی و تمایلات حیوانی ، اما به سوی حق و حقیقت .

توئی که شوق وصال بزیبائی مطلق و کمال کلی را دردل ما ایجاد کرده ای ، یقین می دانیم که اگرما را شایسته این وصال نیافریده بودی این همه شور و هیجان دردل ما پدید نمی آوردی . اگر نمی خواهستی عطا فرمائی به ما نشان نمی دادی .

ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفته ما می شنود .

درک از هدف دستورات و فرمانهای دینی کامل ترین و مذهب شکل گرفته از این فهم و درک و به کار بستن آن عالی ترین و منحصرترین راه ملاقات خداوند است .

تضادهائی که درفهم و درک آدمی از جهان درذهن به وجود می آید باید خود راهی درحیرت و تعظیم بیشتر ما به بارگاه الهی باشد . انسان آگاه باید متوجه شود که زندگانی برای آموزش (از راه خوب دیدن و اندیشیدن ) و معرفت و تکامل روحی (ازراه خوب جستجو کردن و یافتن و به کاربردن ) است ، نه برای خود و خراب و خشم و شهوت . و در این راه تا به حرکت و کوشش درنیاید چیزی نخواهد یافت .

آیه : ای انسان تو درحال کوشش کردن به ملاقات خدا می رسی .

درراه یک زندگی ایده آل و معرفت انگیز الهی باید ابتدا مجموع خارهای دنیائی را که درکف پای ما فرورفته و باعث توجه ما به درد و ناراحتی درحین راه رفتن است را بیرون کشیم و نیز بتهای سرراهمان را درحد دسترسی از بین ببریم و آنگاه با نیت قربت ان الله ، آماده گام سالم نهادن درراه معرفت الهی شویم .

آیه : خدایی که به آدمی نفس داده ، دو نیروی فجور و تقوا نیز به او داده . هر کس که با استفاده از نیروی تقوای خود نفس را تزکیه کرد . رستگار و هرکس که مغلوب نیروی فجور شد و نفس خود را تباه کرد ازعنایت الهی محروم می ماند . (الشمس 11-8)

آیه : هرکس که آرزوی ملاقات خدا را دارد ، عمل نیکو کند و درعبادتش کسی را با خدا شریک قرار ندهد . (کهف 110)

تقویت شخصیت الهی انسانها بدون محدود ساختن و به اعتدال درآوردن غرایز حیوانی به طور اختیار ، امکان پذیر نخواهد بود .

هیچ کدام از معلومات بشری درهیچ حال نمی تواند آنچنان روشن بوده باشد که هیچ گونه جنبه تاریکی نداشته باشد .

ندهی اگر به او دل به چه آرمیده باشی ؟ نگزینی ارغم او چه غمی گزیده باشی ؟

خداوند بنده هایش را درراه رسیدن به کمال و بازگشت به اصل ، زورنکرده ، بلکه تنها با نهادن حقیقت وجودی و قدرتهای بشری که به همه ارزانی داشته ، انتظار درک و فهم را از آدمی دارد .

تن زجان وجان زتن مستور نیست لیک ، کس را دید جان دستور نیست

گردو غبار نفهمی و عدم درک صحیح از این زندگی چنان روح زیبای آدمی را تیره و تار کرده که گویی صفا و نیکوئی دراین چهره ها ساختگی و اجباریست . زندگانی حیوانی خواب گرانیست که خودپرستان نسبت به آن عشق می ورزند .

درزندگانی ما آدمها این مسئله بسیار به چشم می خورد که گاهی هدفهائی را برای خود به عنوان افسانه و هدف شخصی معین می کنیم و برای بدست آوردن آن ‏، وسائل و مقدمات زیادی را فراهم می نمائیم . که اگر توجه داشته باشیم گاهی درهمان وسائل و مقدمات اولیه چنان واقعیات و ارزشهائی را زیرپا می گذاریم که اگر به درستی به ارزش آنها پی می بردیم . راه هدف را کج می کردیم و ازهمان مقدمه ای که ناخودآگاه درسر راه هدف بدست آورده ایم . بهره وری شایانی می نمودیم . پس بایستی ما نه تنها درکارهای بزرگ انسانی بلکه درهمه کارها ‏‏، ارزیابی واقع بینانه ای درباره هدف ها و وسائل ، داشته باشیم . زیرا چنانکه می بینیم ، ما هدفی را انتخاب می کنیم ولی درموقع دست یایی به آن به حقایقی می رسیم که همان اول به عنوان وسیله برای رسیدن به آن هدف ، آنها را منظور نموده بودیم و حال می بینیم که خود این مقدمه و وسیله به مراتب با عظمت تراز خود آن هدف بوده است !

هرچه آید برتو از ظلمت و غم آن زبی باکی و گستاخیست هم

هرکه بی باکی کند درراه دوست رهزن مردان شد و نامرد اوست

هرکه گستاخی کند اندرطریق گردد اندر وادی حیرت غریق

صبر تلخ آمد ولیکن عاقبت میوه شیری دهد پر منفعت

حضرت موسی به قومش فرمود : آیا شما آنچه را که خداوند به جهت مصلحت نهایی برای شما خیر دیده و فرستاده است را می خواهید تبدیل کنید به چیزی که دلخواه شماست ؟

هر صورت دلکش که ترا روی نمود خواهد فلکش ز دور چشم تو ربود .

هیچ گاه نمی توان گفت که رابطه انسان با خدا رابطه جزء و کل است چرا که درآن صورت بعثت پیامبران و مسئولیت ها و کیفر و پاداش همگی باطال و بیهوده می گشت انسان تنها از وجهه شعاع الهی که دراعماق وجود خود دارد به خدا پیوسته باشد که آن شعاع را هم آدمی باید پرورش و به تکامل برساند .

کسانی که به عشق مطلق رسیده اند نمی توانند به جزء واقعاً‌ عشق بورزند . اینکه می بینیم بعضی از افراد عاشق نمودهای ناچیز و پادرهوائی هستند برای این است که هنوز شخصیت آنها قابلیت برخورداری از عشق کلی را نیافته است .

موجودات جزئی زیبائی ، که ما عاشق آنها می شویم ، خود آن زیبائی موقت و پا درهوا را دائما از یک زیبائی دیگر میگیرند یعنی وجود آنها قائم به غیراست و برای حفظ یا فنای خویش به آن منبع اصلی زیبائی وابسته هستند . چگونه این نمودها می تواند روح کسی را اشباع کند که بایستی عشق او را تا بینهایت گسترش پیدا کند ؟! این بینهایت خواهی که دروجود همه ماهست با وضع عاریتی که زیبائی محدود و موقت دارد ناسازگار خواهد بود .

سنگینی علایق مادی نخواهد گذاشت که با روح انسانی بر آخرین قله های جهانی هستی سربکشیم .

جهان اسرار آمیز ماورای طبیعت مانند سطح دریائی است که ما انسانها به جهت علایق حیوانی که دراین خاکدان تیره دامن گیر ما شده است . مانند انسان زنده که نمی تواند روی آب بماند درقعر این دریای طبیعت فرو می رویم و در اینصورت نخواهیم توانست هیچ گاه روی دریای اسرار آمیز ماورای طبیعت را ببینیم و بروی آن حرکت کنیم .

زمانی فرا خواهد رسید که ماباید تمام سنگینیها و وابستگیهای مادی خود و خواب و خشم و شهوت را رها کنیم و درروی سطح این جهان هستی که رو به مجاورت خداست شنا کنیم !

کسانی که با محاسبه و آگاهی دقیق و ارزیابی منطقی روحانی دراین علایق مادی می نگرند نمی گذاراند از این علایق یک زندگانی ساختگی و درنتیجه آن سنگینی ایجاد شود که او را از اعتلا به سطح عالی دریای هستی وا دارد .

اشخاصی که در پدیده های حیوانی زندگانی زندانی شده اند آن چنان دارای روح سنگینی هستند که کوچکترین گامی فراتر از همان پدیده ها ی حیوانی راهم درک نمی کنند .

آدمی هر گونه مفهوم و تصوری را که درباره عظمت بیرکران الهی از راه افکار معمولی خود درک کند غیراز اینکه ما را ازخدا درور می کند نتیجه دیگری دربر نخواهد داشت زیرا مقیاس بزرگی او را ازمقولات معمولی که درطبیعت با آنها سروکار داریم اخذ کرده ایم تنها درهنگامی که دل را به سوی او متوجه می سازیم و می خواهیم ازاعماق قلب خود خدا را دریابیم احساس می کنیم با وجودی روبرو هستیم که تمام جهان با عظمت هستی در مقابل وجود او اصلاً نمی توانند اظهار

وجود نمایند . تنها تصویر ناقصی که انسان درباره عظمت خداوندی می تواند برای خود بوجود بیاورد آنگاه خواهد بود که درعظمت روح انسانی خود که ازوجود خداوند عالم کسب کرده است ، نظر کند . اگر توجه کنیم یک فرد انسانی با رشد تدریجی که درفعالیتهای مغزی و روحی خود بدست می آورد می تواند جهان به این عظمت را به محدودیت یک سوزن ناچیز درک کند . انسان ازمراحل اولیه درک شروع می کند و تدریجا به درک جهان نائل می شود دراین مرحله هریک ازموجودات جهان می توانند درروح او قرار گیرند مانند اینکه روح او ظریفست که دراثر درک بیشتر روح اونیز گسترش بیشتری پیدا می کند گوئی ظرف بزرگ تری پیدا کرده است تا به جائی که تمام قلمرو جسم و جسمانیات راکه درپیرامون او قابل تماس بایکی از حواس او است را درمی یابد . آنگاه با آن روح تازه بینهایت طلب که بدست آورده است مجددا به درون خود مراجعه می کند و می بیند که گویی چیزی دردرون او وجود ندارد درصورتیکه همین شخص درمراحل اولیه تماس باجهان بیرونی با درک اندک خود موجودیت خود را پراز معلوم می دید و نمی توانست معلومات دیگری را درباره سایر موجودات به درون خویش منتقل سازد پس می بینیم که انسان بعداز طی کردن مراحل تکامل و درک به جائی خواهد رسید که به تمام جهان مشرف شده و همه این عالم خلقت را به اصطلاح معمولی در گوشه ای از روح خویشتن قرارداده است بدون آنکه احساس افزایش مادی کند و ممکن است که حتی از کوچکی طرف توجه او هم قرار نگیرد . اینجاست هک ما خواهیم توانست عظمت نسبی خداوندی رابا توجه به نمونه کوچک روح انسانی که خود همین روح انسانی درمقابل وجود خداوند بس ناچیز است تا حدودی درک کنیم !



خرید فایل




[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...] ایران دانلود...
ما را در سایت ایران دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9irdls9 بازدید : 121 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 5:34